سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، منشأ هرگونه خیری است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :2
کل بازدید :46831
تعداد کل یاداشته ها : 27
103/9/10
1:31 ع

تا حالا دقت کرده اید به حال این عاشق ها؟! عاشق ها وقتی می رسند به عشقشان اول مدام پیامک بازی می کنند، هر چقدر همدیگر را می بینند و هر چقدر با هم حرف می زنند خسته نمی شوند. گاهی آنقدر با هم حرف می زنند که خودشان هم گذر زمان را حس نمی کنند... اما... بعد از مدتی که از زندگیشان می گذرد... آنقدر با هم احساس نزدیکی و یک روح بودن می کنند که حتی وقتی همدیگر را نگاه می کنند یا نه، حتی وقتی طرف مقابل دارد فکر می کند عاشقش راحت می فهمد در دل و فکر عشقش چه خبر است؟!

دیگر کمتر با هم حرف می زنند... تا معشوق بخواهد حرف بزند، عاشق از چشمهای معشوقش همه چیز را خوانده است...

دیگر از آن به بعد همه اش نگاه است، نگاه عاشقانه...

دیشب که شب 27ام ماه نورانی خدا بود... دیگر حس می کردم حرفی ندارم با معشوقم بزنم... حس می کردم خودش از اشک های بی امانم و التهاب درونم می فهمد چه میخواهم و مطلوب دلم چیست...

دوست داشتم فقط نگاهش کنم... آنقدر نگاهش کردم و اشک ریختم و روضه ی فاطمه خواندم که...

سابق وقتی زیاد گریه می کردم برای مدتی اشک هایم ته می کشید... سبک می شدم!!

اما الان هر چقدر بیشتر گریه می کنم ته وجودم، ته قلبم، آتشی بلوا می کند که کل وجودم را خاکستر می کند... الان دیگر وقتی گریه می کنم گریه ام بند نمی آید تا خوابم ببرد...

یعنی خدا دیشب به من نگاه کرد؟ یعنی در چشمان عاشقم خواند که چه دردی دارم؟ بغض های بی امانم و گریه های بی صدایم را دید؟ دانه دانه ی اشک هایم را شمرد؟ من از کجا بفهمم؟ خودت جوری نشانم بده که مرا دیده ای و به بنده ات توجه کرده ای... می دانم اشکال کار از عاشقی من است... اگر عاشق واقعی بودم، از چشم هایت می فهمیدم که مرا فهمیدی ولی...

آخ که چه کودنم من! من کجا و عشق تو کجا؟

همه ی کارهایی که دیشب کردم یک جور دست و پا زدن بود خدا... که بیایی و دستم را بگیری و از باتلاق تنهایی و بی کسی و غربت و غفلت نجاتم بدهی و با عشق خودت اجینم کنی...

تا خرخره در گل گیر کرده ام خدا... کمکم کن...

خودت می دانی که فقط امیدم تویی... به جان عزیزت دیگر از همه بریده ام... به تو وصلم... پاره نکن رشته ی الفت مرا... من به جز تو کسی را ندارم... من جز تو پناهی ندارم... خودت در آغوشت آرامم کن. فقط تو می توانی این دل را آرام کنی...بسم الله

 


91/5/26::: 4:36 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دوستان عزیز به نظر شما کدام یک از لوگوهای زیر برای من مناسبتر است؟


+ نــــــــــه... آخرش اونی نشد که میخواستم... دنبال یه عکس پروفایل خوب میگشتم... آخرش اونی که میخواستمو پیدا نکردم... فعلا این عکس پروفایلمه... تا بعد خودم یکی طرح بزنم. *نظرتون چیه؟* * تـــــــــــــوجه: عکس عوض شد. مطابق نظر سنجی.*


+ *قالب وبلاگمو عوض کردم خوبه به نظرتون؟*


+ سلام.... خصوصیم *ویروسی* شده انگار... وا نمیشه... ببینین! :( *کــــــــــــــــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــــــک*


+ *نکوهش دنیا:* در خیلی فیدها و مطالبی که در وبلاگها بیان میشوند *شکوه و شکایت از دنیا و بی وفایی آن است* و به اصطلاح نکوهش دنیا اما آخر دنیا که خودش بارها و بارها بی وفایی اش را به ما ثابت کرده است. خودش بارها و بارها با زبان بی زبانی گفته است *به من وابسته نشوید.* دیگر چه حاجت به نکوهش؟؟ به این دنیا به چشم یک *پل* نگاه کنید پلی برای رسیدن به *آخرتی* ماندگار و پایدار *همان آخرت وعده داده شده*


+ چتردیدگانت را به سوی دل زار و نزارم باز کن ببین این روزها *خالی* تر از همیشه ام خالی از رنگها و نیرنگ ها *پرم کن* که اگر تو پر کنی نه از رنگ و نیرنگ که از *یکرنگی و طراوت و معنویت* پر میکنی که اگر تو پر کنی ظرفیتم نامحدود میشود مدام میریزی و میریزی و میریزی بی آنکه پر شوم و سیر *این روزها چشمم به دنبال چتر دیدگانت می دود... دریابم*


+ دلم شاعـــــــــر شده امشــــــب میــــان حکمــــت و تقـــــدیر برای با تو بــــــودن دل، نمیـــــــشه لحـــــــظه ای هم سیـــــر شـب امشـــب با همــــه عشقــــش، به قلبــم هجـــمه آورده دلـــــم فانــــــوس می خــــــواهـــد به امیــــــــدی که برگـــــرده دلـــم آغــــوش می خــواهــــــد یه آغــــوشــی ز جنـــس نــور نبســـــــــتم جــا نمـــــــازم را، شـــدم امـــا مـــن از تـــــو دور


+ امروز *اولـــــــــــــین سالروز تولـــــــــد* پسر خوشکل آقای آل رضا (همون::حسام:: پیامرسان) بود حضور ایشون تولد آقا پسر گل گلابشون *سیـــــــــــد امیــــــــــر حســـــــــــــــام* رو تبریک میگم امیدوارم سرباز امام زمان باشن بزنین دست قشنگه رو تولد تولد تولدش مبارک ... مبارک مبارک تولدش مبارک


+ بارش *باران* نفس روح بخش پاییز هزار رنگ را بر تن گرما زده ی دیارمان دمید... اولین باران زیبای پاییزی نوید بارش رحمت بی پایان الهی را برایمان آورد و تن *تشنه* ی زمین را سیراب کرد... در دلهایمان مثل خاک *شوق زندگی* جوانه زد و در زلال قطرات باران *رنگین کمان* آرزوهایمان بین زمین آسمان پل کشید... *خدایا شکرت*


+ تــــــــــــــــــار *شــــــــــــــادی* پـــــــــــــــــود *غــــــــــــــــــم* می بافــــــــــم پیراهن *زنـــــدگـــــــــــــی* ام را... بدون نقش فقط *تـــــــــــــــار* فقط *پــــــــــــــــــــود* یکی *سفیـــــــــــــــــد* یکی *سیـــــــــــــــــــــــاه* می پیچمش دورم *گــــــــــــــــــــــرم می شوم* دیگر ســــــــــــــوز *دلــــــتنــــــــــگی* آزارم نمیدهد...