پيام

::::شـــميــــم::::
91/8/2

+ نـحـن اقـرب اليـه مـن حبل الوريد *و ما همواره از رگــــــــــــــــــــ قلبــــــــــــــــش به او نزديكـــــــــــــــــــــتريم* مدتي ست به اين آيه مي انديشم... نزديک تر از *رگـــــــــــ قلب* يعني چه؟ خداوند از گفتن اين جمله چه منظوري داشته؟ *دوستان خواهش ميکنم در بحث شرکت کنيد... تفسير اين آيه به گمان شما چيست؟خودتان اين آيه را چگونه ميفهميد؟ آيا به آن انديشيده ايد؟* ادامه در نظرات...

.:پريماه:. 93/3/28

*آيا اين ادامه ي الا به ذکر الله تطمئن القلوب است به اين معني که ما از رگ گردن به تو نزديکتريم و از احوالاتت آگاهيم و هوايت را داريم؟ يا به معني اين است که ما تو را خلق کرديم و از نفست به تو نزديکتريم و تو به تنها کسي که ميتواني اعتماد کني خالق توست که از همه به تو نزديک تر است؟*

*جايي خواندم که حبل رگي ست که از قلب مي آيد... و اين آيه شايد اين تفسير را دارد که ما از قلب تو و از آنچه در آن مي گذرد با خبريم...*

يعني خدا حتي از چيزهايي که در قلبتان هم ميگذرد آگاه است ...

وريد رگي ست که که از قلب مي آيد و به سراسر بدن انسان خونرساني مي کند... يعني حيات را در بدن انسان جاري مي سازد... از وريد نزديکتر يعني از حيات مادي بالاتر... يعني حيات معنوي... يعني خدا مسبب حيات واقعي و اصلي ماست... يعني خداست که لحظه به لحظه حياتمان را آفرينش ميکند... يعني.... *شما ادامه بدين دوستان*

ممنونم ازتون *تنهاي غريب* خداوند نه تنها از احوالات روز و روزگارمان بلکه از احوالات قلبيمان با خبر است... خاطرات قلبمان را از روز آفرينشمان رصد ميکند و به احوال آن آگاه است...

*گاهي خيلي حس تنهايي و بي کسي بهم دست ميده... گاهي از همه دنيا مي برم... گاهي تمام وجودم ميشه بغض... بعد ته دلم بي انصافي ميکنم...از خدا ميپرسم خدا منو ميبيني؟ يهو يا اين آيه ياآيه الا بذکرالله تطمئن القلوب تو وجودم تداعي ميشه... خجالت ميکشم. تو از رگ گردن به من نزديکتري ولي من احساس تنهايي ميکنم... عيب از منه... اونقدر کوچيکم که بزرگيتو نميبينم... وسعت ديدم به وسعت حضورت قد نميده... اشکال از منه*

* مايلـــــــــــــــــــــم نظــــــــــــــــــــــر دوستان رو در اين باره بدونـــــــــــــــــــــــــم*

آخه الان حال ندارم

......

جناب *مجنون* واقعا هيچ نظري ندارين؟ يعني تا حالا به اي آيه دقيق نشدين؟ خب الان يکم بش فکر کنين

عجب جناب *قمي* و خانوم *تبسم بهار*

من فکر ميکنم خداوند کريم ميخواد بگه ......................

اي بابا ! شميمي خب الان مخم تعطيله خواهري . چه کنم؟

چطوري مخ داري پست آخر وبلاگارو بخوني اونوقت حال نداري تو بحث فيد من شرکت کني؟؟ بي انصاف

آقاي * بيا ازدواج کنيم* ميخواد بگه.............؟؟؟؟؟؟

به نظرم از اين جهت به قلب اشاره شده كه حساس ترين عضو بدن انسان است و به همين سبب درك اين آيه ملموس تر خواهد بود

خانوم *قاصدک* منظورتون اينه که اين آيه با قلب فهميده ميشه؟

ممنونم جناب *ذوالقدري* از بابت نظر ارزشمندتون... بله درست ميفرماييد... منظور از اين آيه دوري و نزديکي جغرافيايي و مادي نيست...

از آن رو كه حيات جسماني ما وابسته به رگي است كه خون را به طور مرتب از يكسو وارد قلب و از سوي ديگر خارج كرده به تمام اعضا مي‏رساند و اگر يك لحظه در عمل آن وقفه رخ دهد، مرگ به سراغ انسان مي‏آيد

اگر يک لحظه فقط يک لحظه خداوند ما را نيافريند ما نيست مي شويم... همانطور که اگر آني خون به رگهايمان ندود ما ميميريم... منتهي ميان آن نيست شدن و اين مردن زمين تا آسمان فرق است . ممنونم خانوم *قاصدک*

خواهش مي كنم بزرگوار

منظورتون چيه خانوم *طرح واژه*؟ ميشه بيشتر توضيح بدين؟

دهع